بیا ببینیم موضوع چقدر پیچیده است.
۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه
۱۳۹۱ آذر ۷, سهشنبه
۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه
Step out of your comfort zone
یه کم از کنج عافیت بیا بیرون (و چیز جدیدی رو تجربه کن، کار جدیدی انجام بده). کار روتینی که انجام میدی یه کم ول کن و فکر کن که چه کار دیگه ای میشه الان انجام بدی.
اصطلاح مرتبط:
Travel out of your safety bubble.۱۳۹۱ آذر ۲, پنجشنبه
He's got a lot of money, but he's also got a head on his shoulders
درسته که ایشون پول زیادی داره، ولی در مقابل عقل هم داره (که بدونه چطور خرجش کنه).
?Why don't you eat your own dog food
چرا شما خودتون از محصولی که خودتون ساختین استفاده نمیکنین؟ اینجا رو ببینین.
۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه
We had to pick up the slack after he left
بعد از این که اون رفت، ما مجبور شدیم کارهایی رو که جا مونده بود (احتمالا به دلیل تنبلی) انجام بدیم. این slack اینجا با اصطلاح slacker (یا خودمونی ترش slacko) به معنی تنبل مربوط میشه.
They left me holding the bag
اونها باعث شدن که من مقصر شناخته بشم / همه کاسه کوزهها سر من بشکنه. اشاره به وضعیتی داره که با یه عده میرین دزدی، وقتی پلیس میاد همه فرار میکنن و شما میمونین با کیسه پول دزدی.
۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه
It's just lipstick on a pig
این، مشکل رو حل نمیکنه (هرچند ممکنه ظاهر قضیه رو یه کم خوشگلتر بکنه).
اصطلاح معادل:
We have been tinkering the edges instead of fixing the real issue.
It's not a huge departure from what we've been doing before
خیلی تغییر خاصی توی کاری که ما تا الان انجام میدادیم پیش نمیاد.
It's swings and rounabouts
معادل what you lose on the swings, you gain on the roundabouts.
یعنی خوبی و بدی خودشه داره.
Working in this position is really swings and roundabouts, you will get paid more and have more responsibilities.
As useless as tits on a bull
به شدت به درد نخور.
گاهی به صورت طعنه به صورت As useful as tits on a bull هم استفاده می شود.
این اصطلاح به شدت farmer ای است در استفاده از آن دقت لازم را مبذول دارید.
۱۳۹۱ آبان ۹, سهشنبه
۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه
I know where you're coming from
میدونم از کجا داری میای! (--خسته نباشین واقعا --شوخی کردم)
میدونم از چه دیدگاهی داری به قضیه نگاه میکنی.
۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه
shit the bed this morning
وقتی کسی به طور غیر منتظره ای زود سرکارش ظاهر می شه این سئوال البته با لبخند ازش پرسیده می شه.
این اصطلاح معانی متفاوت دیگه ای هم داره.
مثلا (American) به معنی خراب یا داغون شدن به کار می ره اینطوری :
My car shit the bed when the timing belt broke.
یا (British)برای بیان تعجب با صدای بلند اینطوری :
The boss is back from vacation early! shit the bed.
۱۳۹۱ آبان ۳, چهارشنبه
I need to get up at sparrow farts to catch the flight
باید صبح خیلی زود بیدار شَم که به پرواز برسم.
گرگ و میش یا خروسخون یا وقت شکار روباه می تونه معادلهای فارسی اون باشه.
این اصطلاح کاملا استرالیایی است.
It took me a shitload of time to do this
خیلی زمان برد که این کار رو انجام بدم.
توضیحات:
کلمه shitload به معنی خیلی زیاده و با چیزهای دیگه هم ترکیب میشه، مثل a shitload of money. برای مقادیر کمتر و بیشتر از عبارات دیگه استفاده میشه، ولی اینکه خود shitload دقیقا چقدره بین علما اختلاف وجود داره. ارتباطش با واحدهای کمتر و بیشتر به شرح زیر میباشد:
buttload < assload < crapload < shitload < fuckload
راستی، واحدهای متریک کمتر هستن، مثلا a metric shitload کمتر از یه shitload معمولیه!
۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه
Take what he says with a grain of salt
اون چیزی که میگه خیلی هم فکر نکن که ۱۰۰ درصد درسته. به دلایل مختلف مثلا تعصب گوینده، سابقه ایشون در خالی بندی، یا ماهیت موضوع نمیشه درمورد صحت این مطلب اطمینان حاصل کرد.
اصطلاح مرتبط:
For what it's worth, ...
با این تفاوت که اینجا گوینده این رو میگه که قبلا اعلام کنه خیلی هم به اون چیزی که میگم مطمئن نیستم.
اصطلاح مرتبط:
اصطلاح مرتبط:
Add some salt to your diet.
۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه
You scared the living shit outta me, you bloody idiot
تا حد مرگ ترسوندی منو، احمق بیشعور (این قسمت دوم رو به سلیقه خودتون هر چی دوست داشتین بذارین، مثلا you Aussie wanker)!
اصطلاح معادل و مودبانهتر:
اصطلاح معادل و مودبانهتر:
You scared the hell out of me.
I couldn't stick to my guns
نتونستم روی حرف خودم وایستم (متقاعد/مجبور شدم که نظرم رو عوض کنم).
نتونستم به قولی که داده بودم عمل کنم.
اصطلاح مرتبط:
I couldn't live up to my promises.
۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه
I'm still sitting on the fence
هنوز در این مورد تصمیمی نگرفتم (مردد هستم).
اصطلاح معادل:
I'm in two minds about this.
اشتراک در:
نظرات (Atom)